سيدحسين اعتصامي
فهرست دوستان
اين کاربر هيچ دوستي ندارد.
 
از نگاه ديگران

نظري در مورد اين كاربر ارسال نشده است.


مشخصات
سيدحسين اعتصامي

نام: سيدحسين اعتصامي
جنسيت: مرد
استان محل سكونت: اصفهان
شهر: اصفهان
زبان: فارسي
تاريخ عضويت: 95/2/5
سن وبلاگ : 8 سال و 5 روز
وضعيت تاهل: متاهل
تحصيلات: ليسانس

درباره خودم: عمرم به سر رسيد نشد يارتان شوم آقا نشد که لايق ديدارتان شوم غفلت بساط کرد سر راه طفل دل وايَم نشد که راهيِ بازارتان شوم واصل اگر به عَرضه حسن تو مي شدم چيزي نداشتم که خريدارتان شوم باري ز دوش حضرتتان بر نداشتم شرمنده ام که تا به کجا بارتان شوم اي حيدر زمانه غريبت گذاشتيم در روز غم ولي نشد عمارتان شوم با آنکه سر شکسته و سر خورده مانده ام اذنم بده فدايي و سردارتان شوم ماه خدا رسيد و دلم آرزو نمود مهمان کنار سفره افطارتان شوم در روز انتقام شهيدان کربلا آقا اجازه هست ز انصارتان شوم در بين روزه و عطش و اشک و شور و شين يک ذکر مستجاب بگويم فقط حسين
توضيح: آقا بيا که بي تو پريشان شدن بس است از دوري تو پاره گريبان شدن بس است کنعان دل، بدون تو شادي پذير نيست يوسف!ظهور کن که پريشان شدن بس است يعقوب ديده ام چه قَدَر منتظر شود؟ يعني مقيم کلبه ي احزان شدن بس است گريه فراق گريه فراق اين چه رسمي است؟ ديگر بس است اين همه گريان شدن بس است موي سپيد و بخت سياه مرا ببين ديگر بيا که بي سر و سامان شدن بس است تا کي گناه پشت گناه ايّها العزيز؟ تا کي اسير لذّت عصيان شدن ... بس است خسته شدم از اين همه بازي روزگار مغلوب نفس خاطي و شيطان شدن بس است سر گرم زندگي شدنم را نگاه کن بر سفره هاي غير تو مهمان شدن بس است يک لحظه هم اجازه ندادي ببينمت گفتي برو که دست به دامان شدن بس است باشد قبول مي روم امّا دعاي تو ... ... در حقّ من براي مسلمان شدن بس است دست مرا بگير که عبدي فراري ام دست مرا بگير، گريزان شدن بس است اِحيا نما در اين شب اَحيا دل مرا دل مردگي و اين همه ويران شدن بس است آقا بيا به حقّ شکاف سر علي از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
بهترين حرف: زمين دامنم از ابر ديده مرطوب است بيا که حاصل اين کشت زار مرغوب است مرا خلاص کن از سال هاي غيبت خود مگر تحمل من مثل صبر ايوب است اگر چه روي سياهم به کار مي آيم براي طي زمستان زغال هم خوب است اگر دروغ بگويم غذاي گرگ شوم مقام پيرهنت چشم هاي يعقوب است عصاي معجزه ها مار مي شود با تو کسي که بي تو نخشکد شقي تر از چوب است هميشه ابر ز خورشيد رنگ مي گيرد به هر کجا بروي اين صحيفه زرکوب است


ParsiBlog.com ® © 2010